یکی بود و یکی نبود
اونی که بود تو بودی
اونی که نبود من بودم!
برای خواندن بقیه داستان یکی بود و یکی نبود به ادامه مطلب مراجعه کنید
عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
![]() |
0 | 119 | fateme |
![]() |
0 | 125 | fateme |
![]() |
0 | 105 | fateme |
![]() |
0 | 111 | fateme |
![]() |
0 | 114 | fateme |
![]() |
0 | 100 | anise |
![]() |
0 | 101 | anise |
![]() |
0 | 95 | anise |
![]() |
0 | 91 | anise |
![]() |
0 | 97 | anise |
![]() |
0 | 100 | faeze |
![]() |
0 | 101 | faeze |
![]() |
0 | 85 | faeze |
یکی بود و یکی نبود
اونی که بود تو بودی
اونی که نبود من بودم!
برای خواندن بقیه داستان یکی بود و یکی نبود به ادامه مطلب مراجعه کنید
از عشقت دیوونم
تا زندم از تو من میخونم
خیلی دوست دارم
عشق من خیلی دوست دارم
برای خواندن بقیه شعر عشق من خیلی دوست دارم به ادامه مطلب مراجعه کنید
روزگار همچنان می گذرد ..
تازیانه اش را بر اندامم هرروزاحساس میکنم
سنگینی بارش شانه هایم را خرد کرده و هر ثانیه صدای شکسته شدن استخوان هایم را می شنوم
سکوت میکنم و دم نمی آورم شاید رازیست در این زندگی که من قادر به درک آن نیستم
امید هایم از پس هم یک به یک به تلی از خاکستر تبدیل می شوند
باز دل سوخته من به دنبال روزنه ایست برای امید دوباره
هر روز با این آرزو بر می خیزم و هر شب آرزوی سوخته ام را دلم دفن می کنم
وای از آن روز می ترسم می ترسم از آن روز که در قبرستان دلم جایی برای دفن خاکستر آرزوهایم نباشد
نمی دانم دیگر آن روز چه باید کرد ؟؟؟؟؟
"عشــق" لیاقـت میخواهد؛
و "عاشــق" شدن، جــرات...
همیــشه در پـیِ کســــی بـاش کـه
بـا تمـــامِ:
کاستــی ها و کمــی ها و عیــب هایـت،
حاضــر باشـد به "تـــو" عشــــق بــورزد..
و تــو را بـه همـــه ی دنیــــا نشــان بـدهــد
و بگویـــد کــه:
ایــن" تمـــــامِ دنیـــــایِ مـــن اســت
دستهایت، روسری را از وسط تا میکند
این مثلث در مربع، سخت غوغا میکند
مثل یک منشور در برخورد با نور سفید
روسری، رویِ سرِ تو رنگ پیدا میکند
نه حِسـم از اینـجآ بِهـش
مےرسـه
نَه زورم بـه بَرگشـتَــنش
مےرسـه
بِهـش قـول دادم کِـه رویآم
نشـه
کَِه تو زندگیـش دیگه پیـدآم
نشه
تعداد صفحات : 5