loading...
سایت عاشقانه رهگذر
آخرین ارسال های انجمن
Ms LOve بازدید : 467 جمعه 20 شهریور 1394 نظرات (0)

داستان بزرگی عشق...

آری عشق بزرگ است و عظمت دارد. روزگاری در جزیره ای زیبا تمام حواس زندگی می کردند. شادی، غم، غرور، عشق و ...

برای خواندن بقیه داستان بزرگی عشق به ادامه مطلب مراجعه کنید

آری عشق بزرگ است و عظمت دارد. روزگاری در جزیره ای زیبا تمام حواس زندگی می کردند. شادی، غم، غرور، عشق و ... روزی خبر رسید که به زودی جزیره به زیر آب خواهد رفت پس همه ساکنین جزیره قایقهایشان را مرمت کردند و جزیره را ترک کردند. اما عشق مایل بود تا آخرین لحظه باقی بماند چرا که او عاشق جزیره بود. وقتی جزیره به زیر آب فرو میرفت عشق از ثروت که با قایق با شکوهش جزیره را ترک می کرد کمک خواست و به او گفت: آیا می توانم با تو همسفر شوم؟ ثروت گفت: نه من مقدار زیادی طلا و نقره داخل قایقم دارم و دیگر جائی برای تو نیست. پس عشق از غرور که با یک کرجی زیبا راهی مکان امنی بود کمک خواست و گفت: لطفا کمک کن و مرا با خود ببر غرور گفت: نمی توانم تمام بدنت خیس و کثیف شده و قایق مرا کثیف میکنی. غم در کنار عشق بود پس عشق به او گفت: اجازه بده تا من با تو بیایم. غم با صدائی حزن آلود گفت: آه عشق! من خیلی غمگین هستم و احتیاج به تنهائی دارم.

پس عشق این بار به سراغ شادی رفت و او را صدا زد. اما او آنقدر غرق در شادی و هیجان بود که حتی صدای عشق را نشنید. ناگهان صدایی شنید: بیا عشق! من تو را خواهم برد. عشق آنقدر خوشحال شد که حتی فراموش کرد نام یاریگرش را بپرسد و سریع خود را داخل قایق انداخت و جزیره را ترک کرد. وقتی به خشکی رسیدند پیرمرد به راه خود رفت و عشق تازه متوجه شد که چقدر به پیرمرد بدهکار است چرا که او جان عشق را نجات داده بود. عشق از علم پرسید: او که بود؟ و علم پاسخ داد: زمان. عشق گفت: زمان! اما چرا به من کمک کرد؟ علم لبخندی خردمندانه زد و گفت: زیرا تنها زمان است که قادر به درک عظمت عشق است و نه هیچ چیز دیگر.

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
به نام خدا - با سلام خدمت شما بازديد كننده گان عزيز من مصطفي(Ms LOve) هستم مدير سايت رهگذر و عضو تيم مكث تم, 21 ساله اهل جنوب كرمان علاقه مند به زبان سي اس اس و اچ تي ام ال و فتوشاپ اميدوارم كه از مطالب سايت خوشتون بياد
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نویسندگان
    نظرسنجی
    اگه ي روز عشقت ازت جداشه آخرين جمله اي كه بهش ميگي چيه؟
    اگر عاشقانه می نویسم...


    من اگر عاشقانه می نویسم
    نه عاشقم و نه معشوق کسی!
    فقط می نویسم تا عشق یاد قلبم بماند...
    در این ژرفای دل کندن ها و عادت ها و هوس ها
    فقط تمرین آدم بودن می کنم !
    همین..

    آمار سایت
  • کل مطالب : 37
  • کل نظرات : 2
  • افراد آنلاین : 15
  • تعداد اعضا : 279
  • آی پی امروز : 29
  • آی پی دیروز : 14
  • بازدید امروز : 35
  • باردید دیروز : 18
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 53
  • بازدید ماه : 53
  • بازدید سال : 2,859
  • بازدید کلی : 587,982
  • فقط بمـــون..

    یه وقتایی دلم میخواد
    یکی ازپشت
    سرچشمامو بگیره
    وبگه اگه گفتی من کیم؟
    منم بگــــــــم:
    هرکی میخوای باش
    فقط بمـــون..
    پیشواز ایرانسل

    کد برای گذاشتن در وب شما