چه قانون ناعادلانه ای !!!

برای شروع یک رابطه هر دو طرف باید بخواهند ...

... ا ـمـــــا ...

برای تمام شدنش همین که یک نفر بخواهد کافیست ...

چقدر خوب است که اینجا فقط برای من است 

هیچ احمقی نیست که بخواهد مرا قضاوت کند ، برچسب بزند ، زرِ مفت بزند و آدم را تنهاتر از چیزی که هست بکند 

خدایا چقدر خوب است که اینجا فقط من و توییم

می دانم این روزها خیلی دختر بدی شده ام 

همش ناشکری و غر و غر و غر 

ببخش که به قولم سرسری و خواب آلود عمل کردم 

خداجانِ مهربانم واقعا چطور می شود تو ارحم الراحمین باشی و به حرفم گوش ندهی 

چطور می شود " کل شی قدیر " برای تو باشد و اینهمه خواهش مرا نادیده بگیری 

خدایا به بزرگیت قسم فقط یک اپسیلون بی قراری هایم را سروسامان بده فقط یک اپسیلون

فدای مهربانی هایت

هر برگ زرد یعنی یک آرزوی برباد

پاییز پشت پاییز دنیا همینو می خواد

برای خواندن بقیه شعر به ادامه مطلب مراجعه کنید

پاییز برای بعضی ها دل انگیز است و برای بعضی ها غم انگیز…
برای من فصل سردی دلهاست…
فصل باریدن اشکها…
فصل تنهایی قدم زدن روی برگهای نارنجی…
فصل رقصاندن آتش سیگار در سیاهی و سکوت شب…
اینروزها هوای دلم هم پاییزیست…

چه دعایی کنمت بهتر از این

خنده ات از ته دل

گریه ات از سر شوق

و دلت کلبه ای از مهر و صفا

قلب تو جلوه ای عشق و ارادت به خدا

برایم بهترین هستی
دنیا را نمیخواهم
تو زندگی من هستی
اینگونه مرا نگاه نکن
فکر کرده ای که از نگاهت خسته میشوم
نه عزیزم بیشتر از اینکه هستم عاشقت میشوم
پس آنقدر نگاهم کن
تا دیوانه شوم